درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان قاصدک دعای قاصدک ها خوشبختی ادم هاست... برایت ارزوی یه دنیا قاصدک دارم. خدايا، من عشق به تو را هم از تو مي خواهم
وعشق به عاشقانت را وعشق رابه هر كاري كه مرا به تو نزديك كند
خدايا، مرا راهي ده كه فقط به در خانه ي تو توانم آمد .
خدايا، من را چشمي ده كه فقط گريان تو باشد وسينه اي كه فقط سوزان تو .
خدايا... نكند كه روي از من بتابي ونشود كه نگاه حيران مرا منتظر بگذاري اي پاسخ دهنده و اي اجابت كننده اي گل بخش ديگران از گل گلستان تو اي باغبان باغ رحمت ، اي عزيز و مهربانم ، اي خداي بي همتاي من خدایا ...پنج شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:46 :: نويسنده : maryam
هر گوشه
زخمی برداشته ام. شبیه تصویری که گاه هست و گاه نیست! تقصیر کسی نیست؛ این روزها سادگی به سادگی کار دست آدم می دهد!!
سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:46 :: نويسنده : maryam
جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:22 :: نويسنده : maryam
اما چه رنجی است لذت هارا تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از كویر است!
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 14:55 :: نويسنده : maryam
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:45 :: نويسنده : maryam
چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : maryam
نميدانم چراچشمانم گاهي بي اختيارخيس ميشوند، ميگويند حساسيت فصلي است؛ آري من به فصل فصل اين دنيا حساسم...! چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:50 :: نويسنده : maryam
خداوندا سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:4 :: نويسنده : maryam
گفتم :خدایا تنهاترینم یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:38 :: نويسنده : maryam
هيچگاه سعي نکن که کار را با عجله به پايان رساني بلکه تلاش کن تا آنرا خوب انجام دهي چون مردم نمي پرسند که در چه مدت اين کار را انجام دادي؟ بلکه از کيفيت و خوبي آن سئوال مي کنند. << شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:14 :: نويسنده : maryam
فردا یک راز است نگرانش نباش دیروز یک خاطره بود حسرتش را نخور و اما امروز یک هدیه است قدرش را بدان... نمیتوان برگشت واغاز خوبی داشت میتوان اغاز کرد و پایان خوبی ساخت.... پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 14:10 :: نويسنده : maryam
شیشه ای می شکند یک نفر می پرسد ، که چرا شیشه شکست ؟ یک نفر می گوید شاید این رفع بلاست ، دیگری می گوید شیشه را باد شکست ، دل من سخت شکست هیچ کس هیچ نگفت ، غصه ام را نشنید ، از خودم می پرسم ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر بود !.... دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, :: 21:55 :: نويسنده : maryam
دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد..! چه بخشنده خدای عاشقی دارم.. که میخواند مرا با انکه میداند گنهکارم! دلم گرم است و میدانم.... بدون لطف او تنهای تنهایم.. یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 21:27 :: نويسنده : maryam
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند. و... یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق زهر بی سر و پایی نکنیم...!!! یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 21:19 :: نويسنده : maryam
مردم اغلب بی انصاف ، بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش... اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند ولی مهربان باش.. اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند ولی شریف و درستکار باش. نیکی های امروزت را فراموش میکنند ولی نیکوکار باش. بهترین های خود را به دنیاببخش حتی اگر هیچگاه کافی نباشد و در نهایت میبینی هر آنچه هست همواره میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم...
یک شنبه 27 فروردين 1391برچسب:, :: 21:16 :: نويسنده : maryam
خواستم عشق را معني کنم.....؟ به نزديک آن قفس کنار پنجره رفتم ،آن را باز کردم تا آن پرنده زيبا آزاد گردد، ولي آن هنگام که آن پرنده به سوي آسمان پر گشود، معصومانه به زمين افتاد! به قفس نگريستم، نه...! نه...! آن پرنده بالهايش را درون قفس جا گذارده بود! آري! آن پرنده به آن قفس عادت کرده بود، آخر، آن پرنده زيبا به ميله هاي آهني آن قفس دلباخته بود جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, :: 23:51 :: نويسنده : maryam
عجب صبری خدا دارد! چند بزمی گرم عيش و نوش می ديدم، ديگری پوشيده از صد جامه ی رنگين؛ معين کرمانشاهی جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, :: 23:36 :: نويسنده : maryam
پرسیدم..... ،
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟ با كمی مكث جواب داد : گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ، با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ، و بدون ترس برای آینده آماده شو . ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن ، وهیچگاه به باورهایت شک نکن . زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیكه بدانی چطور زندگی کنی . پرسیدم ، آخر .... ، و او بدون اینكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد : مهم این نیست که قشنگ باشی ... ، قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر . كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود میداند آئین بزرگ كردنت را .. بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی . موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن .. داشتم به سخنانش فكر میكردم كه نفسی تازه كرد وادامه داد ... هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی كردن و امرار معاش در صحرا میچراید ، آهو میداند كه باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ، شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، كه میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند .. مهم این نیست كه تو شیر باشی یا آهو ... ، مهم اینست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن كنی .. به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ، كه چین از چروك پیشانیش باز كرد و با نگاهی به من اضافه كرد : زلال باش .... ، زلال باش .... ، فرقی نمی كند كه گودال كوچك آبی باشی ، یا دریای بیكران ، زلال كه باشی ، آسمان در تو پیداست..... جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, :: 23:32 :: نويسنده : maryam
به سراغ من اگر مي آييد، پشت هيچستانم. پشت هيچستان جايي است. پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر قاصدهايي است كه خبر مي آرند، از گل واشده دور ترين بوته خاك. روي شن ها هم، نقش هاي سم اسبان سواران ظريفي است كه صبح به سر تپه معراج شقايق رفتند. پشت هيچستان، چتر خواهش باز است: تا نسيم عطشي در بن برگي بدود، زنگ باران به صدا مي آيد. آدم اينجا تنهاست و در اين تنهايي، سايه ناروني تا ابديت جاري است. *** به سراغ من اگر مي آييد، نرم و آهسته بياييد، مبادا كه ترك بر دارد چيني نازك تنهايي من.
سهراب سپهری جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, :: 23:30 :: نويسنده : maryam
|